شیعیان به عنوان اقلیت جهان اسلام، همواره تحت فشار بودهاند و علیرغم ممانعت خارجی از ورود به سیاست، همواره از گرایشات سیاسی برخوردار بوده و دستیابی به حکومت را برای ایجاد عدل ضروری دانستهاند. با این حال، فرقههای مختلف شیعه نیز از کارنامه متفاوتی در این حوزه برخوردارند. این مقاله با بررسی اجمالی هر فرقه فاصله فکری و تجربی آن را با سیاست تحلیل میکند. نتایج نشان میدهد که زیدیه به حیث تفکری و تاریخی از گرایشات سیاسی بیشتری برخوردار بوده است. با این حال، در طول زمان نوسانات مختلفی در میان گرایشات سیاسی همه فرق شیعی دیده شده که این موضوع به نقش رهبران، عامل حکومت و سرکوب آنها وابسته بوده و از طرف دیگر گرایشات سیاسی کلیه فرق در شرایط کنونی تحت عواملی همچون تأثیر از انقلاب اسلامی ایران، فرار از انزوا، تشدید فشار علیه شیعیان و تلاش برای تأسیس مدل متمایز حکومتداری به شدت افزایش یافته است.